محصول جدید
موش ها و آدم ها (Of Mice and Men)عنوان یک رمان کوتاه از نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات، جان اشتاین بک بوده که در سال ۱۹۳۷ به چاپ رسیده است. موش ها و آدم ها داستانی غم انگیز درباره رویاهای دو کارگر فصلی و مهاجر به نام های «جورج میلتون» و «لنی اسمال» است که در رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ کالیفرنیا در مزرعه ای به کار گمارده می شوند. مهم ترین رویای این دو آن است که روزی زمینی از آن خود داشته باشند که بتوانند در آن خرگوش پرورش دهند. اما این رویا که بنیانش در ذهن کودکانه لنی شکل گرفته است تبدیل به کابوسی عجیب می شود.
این محصول در انبار موجود نیست
اخطار: آخرین موجودی فعلی!
تاریخ در دسترس بودن:
موشها و آدمها
موش ها و آدم ها (Of Mice and Men)عنوان یک رمان کوتاه از نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات، جان اشتاین بک بوده که در سال ۱۹۳۷ به چاپ رسیده است. موش ها و آدم ها داستانی غم انگیز درباره رویاهای دو کارگر فصلی و مهاجر به نام های «جورج میلتون» و «لنی اسمال» است که در رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ کالیفرنیا در مزرعه ای به کار گمارده می شوند. مهم ترین رویای این دو آن است که روزی زمینی از آن خود داشته باشند که بتوانند در آن خرگوش پرورش دهند. اما این رویا که بنیانش در ذهن کودکانه لنی شکل گرفته است تبدیل به کابوسی عجیب می شود.
دریافت کننده :
* فیلدهای مورد نیاز
یا لغو
موش ها و آدم ها مانند داستان های دیگر اشتاین بک، تمثیلی است که سعی دارد معنی انسان بودن را بیابد. اد ریکتس، یکی از دوستان اشتاین بک است که دیدگاه او را در مورد جایگاه انسان در جهان هستی شکل می دهد. انسان ها موجودات کوچکی در دنیایی بسیار بزرگ اند که اندکی زندگی می کنند و اثر کمی از خود باقی می گزارند. برای به اشتراک گذاشتن این دیدگاه از جایگاه انسان، اشتاین بک چندین زمینه را امتحان می کند، از ماهیت رویا و تمایل انسان به ظلم کردن، تا بی عدالتی اقتصادی و عدم اطمینان از آینده.
اشتاین بک برای شخصیت رمان خود احساس همدردی می کند اما این باعث نمی شود که برای آن ها پایان خوشی را رقم بزند. در عوض او تضاد بین دنیای واقعی سرشار از فقر و کمبود و خشونت را با جهان رویایی آزاد و ثرتمند و دوست داشتنی به تصویر می کشد. این مجاورت بی رحم و خشن به سادگی بیان می کند که رویای آمریکایی شاید چیزی بیشتر از یک خیال نومیدانه نبوده است.
موش ها و آدم ها در سبک طبیعت گرایانه نوشته شده است و از آنجا که این سبک بسیار افسرده کننده است، دلیل ملال انگیز بودن ضرب آهنگ داستان را توضیح می دهد. برای نویسندگان طبیعت گرا، شخصیت ها اساساً موجوداتی وحشی اند که قربانی محیط اطراف خود شده اند. در این داستان لنی نمونه بارزی از این گونه شخصیت هاست.
گرچه داستان به دلیل لحن بعضاً بی ادبانه و ضرب آهنگ کندش و قرار گرفتن در زمره آثار کلاسیک، ممکن است خسته کننده به نظر برسد، اما حقیقتاً ادای احترام ویژه ای به جهان ادبیات است و مخاطبان اصلی ادبیات را کاملاً راضی می کند.
موشها و آدمها نخستین پیروزی درخشان اشتاین بک بود. روی آوردن مردم به این کتاب سبب چاپ دوباره کارهای پیشین این نویسنده شد. اشتاین بک در نامه های خود به دوستانش نوشته است که با این اثر خواسته است آزمایشی کرده باشد که آیا می توان نمایشنامه ای را طوری نوشت که برای خواننده دلچسب باشد و آیا می توان داستانی را طوری نوشت که برای نمایش آن به تهیه نمایشنامه جداگانه نیازی نیفتد.
موش ها و آدم ها یکی از معدود رمان هایی است که از شیوه روایتی مبهم به نام سوم شخص هدف استفاده می کند. بر خلاف زاویه دید سوم شخص دانای کل که در آن نویسنده و در نتیجه خواننده می توانند افکار همه شخصیت ها را بخوانند، شیوه سوم شخص هدف به خواننده اجازه دسترسی مستقیم به افکار و احساسات هیچ کاراکتری را نمی دهد. پس خواننده تنها از طریق اعمال و گفتگوی شخصیت ها می تواند دیدگاه آن ها را استنباط می کند. این رویکرد برای رمانها نا متعارف ولی در مورد نمایش نامه ها و فیلم ها بسیار رایج است و این موضوع کمک می کند بدانیم چرا این رمان برای ساخت فیلم ها و تئاترهای مشهور مورد اقتباس قرار گرفته است.
جان ارنست اشتاین بک جونیور که در ایران به نام جان اشتاین بک شناخته می شود، در سال ۱۹۶۲ موفق به کسب جایزه نوبل شد، او در کارنامه اش جوایز مهم دیگری چون پولیتز را نیز دارد. بی شک مهم ترین اثر او، رمان خوشه های خشم توانسته شهرتی مثال زدنی برایش به ارمغان بیاورد و اشتاین بک را تبدیل به یکی از نویسندگان ماندگار در تاریخ ادبیات جهان کند. رمان موش ها و آدم ها نیز یکی دیگر از آثار شناخته شده اوست که در طول سالیان منبع الهام بسیاری از نویسندگان، فیلم سازان و دیگر هنرمندان بوده است.
جورج و لنی دو کارگر ساده هستند که تنها تفاوتشان با کارگران دیگر زمانه خود این است که یکدیگر را دارند. دوستی ای که در جهان منفعت طلب آن زمان به نظر استثنایی می نماید.«حکایت ما یه جور دیگه ست. ما آینده داریم. یکی رو داریم که باهاش حرف بزنیم. دوستمون داشته باشه...»
جورج، قهرمان اصلی داستان، مردی است ریزنقش و چابک. در مقابل، لنی که سرچشمه کشمکش های داستان است مردی است دست و پا چلفتی، عظیم الجثه و از نظر ذهنی عقب افتاده. مهربانی بیش از حد لنی و از طرفی حماقت و بی احتیاطی های او باعث می شود که مخاطب نسبت به او احساس ترحم کند. رؤیایی که هم چون زنجیر این دو را به هم مربوط می کند، داشتن زمینی است که به خود آنها تعلق داشته باشد. این همان رؤیای کارگر آمریکایی استثمار شده است.
صحنه آغازین داستان، رودخانه سالیناس، وقوع یک حادثه اجتناب ناپذیر را در ذهن مخاطب ایجاد می کند. واقعه ای که از ابتدا حتمی است اما تا پایان این تراژدی غیرقابل پیش بینی. جورج چندین بار به لنی تذکر می دهد که بیشتر مراقب رفتارش باشد و هم چون دفعه قبل که با رفتار بچگانه اش باعث شد تا از ترس جانشان از مزرعه قبلی فرار کنند، بی محابا نباشد. از او می خواهد که به هیچ وجه سخن نگوید و پاسخ دادن سؤال های دیگران را به او محول کند. اما اگر خرابکاریی به بار آورد خود را در میان بوته های کنار رودخانه سالیناس مخفی کند.
فردای آن روز به مزرعه می رسند و با شخصی به نام کندی آشنا می شوند. کندی کارگری پیر است که دست خود را در اثر کار با ماشین در همان مزرعه از دست داده است. او با سگ پیرش، که تنها دلخوشی اوست، زندگی می کند. رئیس مزرعه از آنان در باب کار قبلیشان سؤال می کند و در نهایت ورود آنها را به مزرعه جدید تبریک می گوید. کرلی، پسر رئیس، مردی همیشه عصبانی و بدخلق است. شخصیت او در داستان تغییری نمی کند و همواره بدجنس باقی می ماند. کندی، جورج و لنی را از هر گونه بحث کردن با کرلی برحذر می دارد. اسلیم یکی دیگر از شخصیت های دوست داشتنی این داستان است. او گاوچران بلند قدی ست که دارای جایگاه بالایی در مزرعه است. پیوسته مورد مشورت قرار می گیرد و بسیار منطقی است. همین اطمینان است که باعث می شود که جورج داستان فرار از مزرعه قبلی را برایش تعریف کند. اسلیم دوستی جورج و لنی را استثنایی می خواند و می گوید: « آدمها زیاد با هم نمی مونن، نمی دونم چرا. انگار همه تو دنیا از هم می ترسن.»
در صحنه بعد که صحنه ای کلیدی محسوب می شود، کارلسون، یکی از کارگران مزرعه مرتب از بوی بد سگ کندی شکایت می کند و از او می خواهد که اجازه بدهد تا سگ پیر و بی مصرفش را با گلوله بکشد و در مقابل یکی از توله سگ های اسلیم را بزرگ کند. کندی در اوج نا امیدی تسلیم می شود. جورج و لنی برای فرار از ترس تنها شدن بعد از دیدن جدا شدن کندی و سگش بار دیگر رؤیایشان را مرور می کنند. این بار کندی نیز با شنیدن رؤیایشان مسحور می شود و ادعا می کند که حاضر است 300 دلاری که اندوخته سال ها زحمت او در مزرعه است را بدهد، تا جزئی از رؤیا محسوب شود.
فردای آن روز که جورج همراه با دیگر کارگران به شهر رفته بود، لنی به اصطبل می رود تا با توله سگی که اسلیم به او داده بازی کند. در این هنگام با شخصیتی جدید آشنا می شویم که او را کروکس می خوانند. کروکس را به دلیل سیاه پوست بودن از دیگر کارگران جدا کرده اند و تنها در اصطبل زندگی می کند. لنی از آرزوی جورج و خود برای کروکس می گوید اما کروکس برای تأکید بر عدم دستیابی آنان به آرزویشان می گوید: «تا حالا آنقده آدم دیدم: تو راه، تو مزرعه کوله بار رو پشتشون، تو کله همشونم یه چیزه. تو کله همشون هم یه تیکه زمینه، یه جایی. هیچ کدوم هم بهش نرسیدن. مثل بهشت. همه یه تیکه زمین می خوان. هیچ کی پاش به بهشت نمی رسه، به یه تیکه زمین هم نمی رسه.». لنی اما از این حرف کروکس حسابی عصبانی می شود و سعی می کند که به او بقبولاند که هدف آنها بسیار جدی تر از دیگران است. پس از چندی کروکس هم برای فرار از تنهایی از لنی می پرسد که آیا برای او نیز جایی در آن خانه آرزوهایشان هست؟!
لنی به علت قدرت زیادی که دارد ناخواسته سگی را که اسلیم به او داده بود می کشد. زن کرلی با یک چمدان وارد اصطبل می شود و با دیدن توله سگ مرده لنی را دلداری می دهد که تقصیر از او نبوده. در این قسمت زن کرلی از تنهایی و آرزوهایش برای لنی سخن می گوید. او پیوسته می گوید که کرلی او را درک نمی کند. به چمدانش اشاره می کند و قصد خود را که فرار کردن از مزرعه است برای لنی شرح می دهد. لنی موهای بلند زن را نوازش می کند. ابتدا آرام و سپس به علت توان غیرقابل کنترلش موهای او را می کشد. زن بیچاره از درد به خود می پیچد و فریاد کمک سر می دهد. لنی از ترس این که جیغ او را کسی بشنود گردنش را محکم می کشد و باز هم نا خواسته باعث کشته شدن زن می شود.او از ترس رسوا شدن فرار می کند و به سمت بوته های کنار رودخانه که جورج به او گفته بود می رود.
وقتی همه از این اتفاق مطلع می شوند هر یک در جستجوی لنی به یک سمت می روند. جورج که می داند لنی کجا مخفی شده تفنگ کارلسون را بر می دارد و به سمت دریاچه می رود. از لنی می خواهد که به سمت دیگر رودخانه نگاه کند و برای بار دیگر آرزوی داشتن مزرعه را برای لنی تعریف می کند. در این بین جورج تفنگ را در می آورد و پشت سر لنی را نشانه می رود.
همه شخصیت های این داستان به نوعی تنها هستند و برای فرار از این حس تو خالی و یافتن آرامش به آرزوها چنگ می زنند. آرزوهایی که توان زیستن را در آنها به وجود می آورد. عواملی که به این تنهایی کمک می کنند و عملاً انسان ها را از یکدیگر جدا می سازند، در این داستان به وضوح دیده می شوند؛ جنس، رنگ پوست، قدرت و دیگر مزیت های اجتماعی. زن کرلی به خاطر زن بودن در مزرعه احساس تنهایی می کند. کروکس نیز به خاطر رنگ پوستش از دیگران جدا شده و تنهاست. در مقابل دو شخصیت اصلی، جورج و لنی، سعی می کنند که به خود بقبولانند که آینده ای دارند و یکدیگر را. اما در صحنه آخر داستان جورج در حالی که آرزویشان را زمزمه می کند لنی را می کشد، گویی رؤیایش را کشته است. در حقیقت لنی برای جورج، سمبلی از آرزوهای پاک، ساده و دست یافتنی بود. به تعبیری دیگر موشها و آدمها از آرزوهای بر باد رفته آدمها سخن می گوید.
از طرفی کشتن سگ کندی در صحنه های آغازین داستان وقوع تراژدی در پایان را حتمی می کند. سگ کندی با تفنگ کارلسون کشته شد، همان طور که لنی. کشتن سگ کندی به معنای تلاش انسان برای از بین بردن ضعیفان و هرکس یا هرچیزی که دیگر مفید نیست البته صرف نظر از گذشته ایی که ممکن است مفید بوده باشد. این همان قانون جنگل است که در جامعه ای که به استثمار کارگران ساده می پردازند به وضوح دیده می شود.
بعد از جنگ جهانی اول، تورم باعث شد که قیمت محصولات کشاورزی کاهش پیدا کند. این به این معنا بود که کشاورزان برای کسب همان مقدار پول مجبور بودند که محصولات بیشتری را تولید کنند. افزایش فعالیت کشاورزان باعث کاهش حاصلخیزی خاک می شد. صدها هزار کشاورز به سمت نیویورک حرکت کردند، که به دلایل متعددی به صورت یک سرزمین آرزوها در آمده بود. این کشاورزان که در دیار خود هر کدام دارای زمینی برای خود بودند هم اکنون می بایست با حقوق اندکی بر روی زمین صاحبان خود کار کنند. این خود باعث فقر بیشتر مردم و بدتر شدن اوضاع می شد.
براساس توضیح پشت جلد این کتاب: «موش در این رمان معنایی نمادین دارد. نماد کارگران زحمت کشی که هم چون موش در چنگال کارفرمایان اسیرند و از زندگی نکبت بار خود ناراضی اند. عنوان داستان از یک شعر معروف «رابرت برنز» شاعر و ترانه سرای نامی انگلیسی گرفته شده که می گوید: چه بسیار نقشه های موش ها و آدم ها که نقش برآب است.»
برکه سبز عمیق رود سالیناس هنوز اواخر بعدازظهر را می گذراند. اکنون دیگر خورشید دره را ترک گفته بود تا ستیغ تند کوهستان گابیلان را در پیش گیرد و بالا رود. نوک تپه ها از آفتاب در حال غروب به سرخی می گرایید، اما در کنار برکه میان چنارهای پلیسه دار، سایبانی دل نشین پدید آمده بود.
یک مار آبی با چابکی و نرم رفتاری در سطح برکه شناور بود و سر پریسکوپ مانندش را از سویی به سویی دیگر می گرداند. مار طول برکه را درنوردید و به پای های بی حرکت حواصیلی نزدیک شد که در سطح کم عمق برکه ایستاده بود. سر و نوک ثابت حواصیل نیزه وار در آب فرو رفت و در یک لحظه، مار کوچک را در حالی که دُمش به طرز جنون آسایی تکان تکان می خورد، به منقار گرفت.
هجوم دوردست باد، زوزه کشید و از میان تاج درختان عبور کرد و حرکتی موج مانند در شاخه های درختان پدید آورد. برگ های درختان چنار، سطح نقره گون خود را نمایان کردند و باد برگ های قهوه ای و خشک را چندمتری آن سوتر راند و سپس ردیف در ردیف، امواج ظریف و ملایم باد جریان یافت و در سطح سبز برکه شکنجی افکند.
زبان | فارسی |
نویسنده/نویسندگان | جان استاینبک |
مترجم | سروش حبیبی |
ناشر | ماهی |
سال انتشار | 1396 |
نوبت چاپ | هشتم |
سایز (قطع یا اندازه) | جیبی |
تعداد صفحات | 154 صفحه |
وزن | 122 گرم |
شابک | 9789642090594 |
جلد | شومیز |
کتاب موشها و ادمها
کتاب خوبیه.ظلم و رنج و تلخی رو به اندازه بیان میکنه و هر کدوم از شخصیت ها با اینکه با اطلاعات کم معرفی میشن ولی نمایانگر تیپ های مختلف انسان ها هستند.قسمت آخر کتاب یکی از غم انگیزترین پایان های داستان هاست.
کتاب تابستان آن سال، کتابی فوق العاده زیبا درباره مردی به نام جک می باشد که بیمار و در انتظار مرگ است اما ناگهان همه چیز تغییر کرده و همسرش به جای او می میرد.
رمان «اولین تماس تلفنی از بهشت» اثر میچ البوم، حاوی روایت هایی از بهشت و معجزه است. در این داستان، تلفن تعدادی از ساکنان شهری کوچک زنگ می خورد و آن سوی خط کسانی هستند که با صدای واقعی قبل از مرگشان اعلام می کنند که هم اینک در بهشت هستند.
کتاب «پیش از آن که بخوابم» درمورد زنی است که در اثر یک سانحه حافظه اش دچار مشکل شده است و هر روز صبح همه اتفاقات رخ داده پیش از خواب را فراموش می کند.
رمان «ادیپ در جاده» درمورد شخصیتی به نام اُدیپ است که نادانسته پدرش را کشته و در ناآگاهیِ محض با مادر خود وصلت کرده است، پس از برملاشدنِ حقیقت، چشمانِ خود را كور می کند و قدم در جاده ای می گذارد که از پایانش هیچ نمی داند.
روایت داستان «زندگی اسرارآمیز» خواننده را در جریان تلاش های لی لی برای شناخت خود و درک حقیقت مربوط به گذشته پرفراز و نشیبش قرار می دهد. اما او قبل از هر چیز، باید با حقیقت تلخی راجع به مادرش و مرگ اسرارآمیز او روبه رو شود.
جز از کل در مورد پدر و پسری است که هر کدام از یک زاویه خاص و متفاوت با عامه مردم به زندگی و اتفاقات آن نگاه می کنند. پدر با باورهای خاص و گاه عجیب خودش سعی می کند پسرش، جسپر را به بهترین شکل ممکن تربیت کند و به همین خاطر داستان زندگی خودش را از همان دوران کودکی برای او تعریف می کند.
رمان پاییز فصل آخر سال است از حال و هوای زنانی میگوید که در دوراهیهای زندگی دست و پا میزنند و به دنبال راهی برای خلاصی از گذشته و آینده، دوباره شاد زیستن یا کنار گذاشتن رویاها و با واقعیت زندگی کردن هستند.
ریگ روان جدیدترین اثر استیو تولتز پس از رمان تحسین شده جزء از کل است. تولتز در مصاحبه ای گفته جزء از کل را درباره ترس از مرگ نوشته و ریگ روان را درباره ترس از زندگی.
هاینریش بل، برنده نوبل ادبیات، در رمان عقاید یک دلقک، به خوبی توانسته شرایط کشورش در زمان هیتلر را از نظر تاریخی، اجتماعی، سیاسی و … برای خواننده ترسیم کند و با کمک کاراکتر هانس، مردی افسرده که ماسک بر چهره زده و به دنبال سرنوشت مبهمی به خانه اش بازگشته است، شرایط را برای خواننده ملموس می سازد.
عامه پسند رمانی است که مي توان آن را در رده ادبيات پليسي به شمار آورد، اما در این اثر هيچ جنايتي اتفاق نمي افتد و در عین حال دارای طنزهای زیادی هم می باشد.
کتاب بهترین شکل ممکن مجموعه ای است شامل ۶ داستان که هر کدام از داستان ها در یکی از شهرهای شیراز، تهران، مشهد، اهواز، اصفهان و بندر انزلی اتفاق می افتد.
بکمن در رمان تراژیک - کمیک مردی به نام اوه، احساس هایی مثل عشق و نفرت را به زیبایی به تصویر می کشد و انسان و جامعه مدرن را در لفاف طنزی شیرین و جذاب نقد می کند.
جای خالی سلوچ، بعد از کلیدر، قویترین اثر دولت آبادی می باشد. این رمان، داستاني است كه بر اساس تقليدي نزديك به واقعيت از آدمي و عادات و حالات بشري نوشته شده باشد و به نحوي از آن جا شالوده جامعه را در خود تصوير و منعكس كند.
«سه قصه» از چهار داستان به نام های «بالشی پُر از پَر سفید»، «خروس سفید»، «ماه بر پیشانی» و «سرگذشت فنچ ها» تشکیل شده و پوریا علمی، طنزپرداز مطرح کشورمان مقدمه آن را نوشته است.
رفتیم بیرون سیگار بکشیم هفده سال طول کشید شامل نه داستان از هفت نویسنده معاصر روس است که در ابتدای هر داستان یک صفحه به شرح حال و فعالیت های نویسنده اختصاص داده شده است.
کتاب اسکارلت دهه شصت مجموعه شعری از سجاد افشاریان است. اشعاری که عموماً روحی عاشقانه در آنها دیده می شود.
کتاب «مردم در سیاست ایران» نوشته یرواند آبراهامیان، شامل ۵ مقاله از این تاریخ نگار است. موضوع محوری پژوهش های این کتاب، تغییرات و تحولاتی است که نه از گذر گفت وگوها و بده بستان های سیاستمداران حرفه ای پشت درهای بسته، بلکه به واسطه حضور مردم در خیابان یا همبستگی اصناف و جمعیت ها برای رسیدن به خواست هایی جمعی به دست آمده است.
فرار از اردوگاه 14 روایت مستندی است از زندگی در یکی از مخوف ترین و امنیتی ترین اردوگاه های زندانیان سیاسی در کره شمالی.
ماجرای کتاب برادران سیسترز درباره زندگی دو برادر به نام های ایلای (راوی ماجرا) و چارلی با نام خانوادگی سیسترز است که به عنوان دو آدم کش، شهرت زیادی دارند.
رمان غول مدفون یکی از رمانهای محبوب نوبلیست ژاپنی یعنی «ایشی گورو» است. این کتاب حکایتِ زندگیِ زوجی است در میان مردمی که چیزی از گذشته خود به یاد نمی آورند. خود آنها هم تنها یادشان می آید که زمانی پسری داشته اند و می دانند که به جست و جوی او باید پا در راهِ سفری سحرآمیز گذاشت.
ایده محوری «ابله» همان طور که خود «داستایوفسکی» در یک نامه نوشته، «ارائه تصویر کامل از یک انسان زیبا» است. پرنس «میشکین» ابله مقدس روسی و از تبار «دون کیشوت» است، یک نوع مسیح در جهانی غیرمسیحی.
رمان «خانه لهستانی ها» نوشته مرجان شیر محمدی است، هر چند که بیشتر او به عنوان یک بازیگر شناخته می شود، اما نویسنده ای است با چند داستان و رمان که بعضاً آثارش با تحسین اهالی ادبیات وهمین طور اقبال مخاطبان مواجه شده است.
از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم نوشته هاروکی موراکامی در واقع خاطرات مرتبط با دوندگی هاروکی موراکامی و نقش آن در نویسندگی و زندگی حرفه ای وی است.
کتاب مو قرمز اثر اورهان پاموک نویسنده نامدار ترک و برنده جایزه نوبل ادبیات است. پاموک در این رمان با خلاقیتی که دارد افسانه ها و اسطوره ها را با واقعیت پیوند می دهد و ماجرایی جذاب با پایانی غافل گیر کننده و فراموش نشدنی می آفریند.
کتاب دختر پرتقالی نوشته یاستین گردر نویسنده مشهور نروژی است. یاستین گردر رمان دختر پرتقالی را دو سال بعد از نگارش رمان «مرد داستان فروش» منتشر کرد. حال و هوای رمان «دختر پرتقالی» تشکیل شده از یک داستان کلی با روایت هایی گوناگون، حول محور پرسش های فلسفی فراوان. اثری نسبتاً خوب با دیالوگ های تأثیر برانگیز است.
کتاب افشاگر گریشام چندین هفته پرفروشترین کتاب در زمینه ادبیات داستانی بوده است. نیویورک تایمز در مطلب خود کتاب «افشاگر / The Whistler» را نسبت به کتاب پیشین این نویسنده «وکیل دغل / Rogue Lawyer» گام بلندی به جلو دانست.
کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد یکی از معروف ترین کتاب های دهه هشتاد است. این رمان از هنگام انتشار تاکنون بسیار مورد استقبال مخاطبین قرار گرفته است، به گونه ای که تاکنون به چاپ هفتادم رسیده است. بیشتر مخاطبان داستان معاصر فارسی این کتاب را خوانده اند. فرانکلین لوئیس ترجمه انگلیسی این کتاب را با عنوانThings We Left Unsaidدر سال ۲۰۱۲ منتشر...
کتاب عادت می کنیم اثر زویا پیرزاد یکی از پرفروش ترین رمان های حال حاضر محسوب می شود. این رمان برشی از زندگی سه زن ایرانی، دختر و مادر و مادربزرگ در تهران دهه ی 80 شمسی است. دختر درگیر مسائل و خواسته های نسل خود است، مادربزرگ هنوز غرق در گذشته ای است که کمابیش ساخته و پرداخته ی ذهن راوی قصه آرزوست.