شب‌های روشن

محصول جدید

«شب‌های روشن» داستان کوتاهی نوشته فیودور داستایفسکی است که در سال ۱۸۴۸، در ابتدای کار نویسنده نوشته شده‌است. مانند خیلی از داستان‌های داستایفسکی، شب‌های روشن داستان یک راوی اول شخص بی‌نام و نشان است که در شهر زندگی می‌کند و از تنهایی و این که توانایی متوقف کردن افکار خود را ندارد، رنج می‌برد.

7,000 تومان

معرفی کتاب شب های روشن اثر فیودور داستايوفسكی:

داستایوفسکی روایتگر سرگذشت مردمان عصیان زده است. او در آثار خود، شخصیت هایی را به تصویر می کشد که زیر لوای مرام و اعتقادات ایدئولوژیک خود اعمال شنیعشان را توجیه می کنند. به همین خاطر آثار این نویسنده با وجود گذر سالیان، هم چنان با چالش های زمانه ما، مثل تمامیت خواهی، ترور و قدرت طلبی حاکمان تناسب دارد. 

رمان شب های روشن اثری است که خود داستایوفسکی، در یکی از نامه ­هایش، آن را «رمان احساساتی از خاطرات یک خیالباف » تعریف کرده است. مع­الوصف با توجه به بافت غیرواقعی آن، درست ­تر این است که «تفنن رمانتیک» خوانده شود. جوانی نسبتاً احساساتی و پرشور در خیابان به دختری برمی­خورد که در او تأثیری حاد به جا می گذارد. در آغاز، این ضربه صاعقه ­آسا از حدود طبیعی فراتر نمی­رود که فردی یکه و تنها در حضور موجودی دلپذیر، که با لذتی خاص به سخنانش گوش فرا می­دهد، احساس می ­کند. لیکن، پس از چند دیدار شبانه، که در آنها این دو جوان فقط به سخن گفتن با یکدیگر می پردازند، مرد می­بیند که عشق افلاطونی او در تبدیل به طلب جسمانی شده است. وی برعهده می­ گیرد که از جانب دختر به نامه ­های نامزد او، دانشجویی ساکن شهر دیگر، پاسخ بنویسد و بدینسان برای خود رؤیای یک ماجرای عشقی شخصی دست و پا کند.

شب های روشن عنوان این گوهر شب چراغی که داستایوفسکی در دست ما نهاده، در عالم صورت پدیده ایست فیزیکی که تابستان در نواحی شمالی کره خاکی پیش می آید و علت آن عرض جغرافیایی زیاد آن مرزهاست و باعث می شود که شب تا صبح هوا مثل غروب روشن بماند. این پدیده را در بعضی زبان های اروپایی شب سفید می گویند که به شب بی خوابی نیز تعبیر می شود، البته در آن زبان ها. اما از این که بگذریم، شب های روشن داستان دو فریاد اشتیاق است که طی چند شب در هم بافته شده است. پژواک ناله دو جان مهرجوست که از دو سینه راهی به سوی هم می جویند و خود را در بهشت خدا نزدیک تر می یابند. داستان شرح اشتیاق جوانی است از سوداییان عالم پندار که تنهاست و تشنه هم نفسی یا د م سازی. رویاپرداز بینوا چنان سرگشته است و با حرمان دست به گریبان، که حتی در دیوار و در و پنجره خانه های شهر دوست می جوید و با آن ها راز دل می گوید. او در پترزبورگ، به دنبال گمشده ای که با او هم زبانی کند، هرسو می پرد تا عاقبت در کنار آبراه با دوشیزه ای گریان، که او نیز عاشقی شیدا و تنهاست، آشنا می شود و خیال می کند که روز هجران و شب فرقت یار آخر شد.

در میان آثار جوانی داستایوفسکی، صورت «جوان رؤیاپرداز» از صورت های مهم است و در حقیقت صورت خود اوست. وجه مشترک او با جوان های رؤیاپرداز داستان هایش شکایت از بخت ناهمراه است. در شب های روشن هم شرح اشتیاق جوانی رؤیاپرداز را می خوانیم که زندگی را درتنهایی به سر می کند و به دنبال گمشده ای که با او همزبانی کند، هر سو می پوید. تا عاقبت در کنار آبراه با دوشیزه ای گریان، که او نیز عاشقی شیدا و تنهاست، آشنا می شود و خیال می کند که ایام تنهایی اش به سر آمده. در گفته های جوان، که شرح رؤیاهای شبانه اوست، صدای خود نویسنده محسوس است. از این روست که داستان به زبان اول شخص نوشته شده و رنگ حدیث نفس دارد.

در این اثر ژرف که رویاهای شبانه یک جوان را می شنوید، احساس می کنید این صداها، صدای خود نویسنده است. این که داستان به زبان اول شخص است، نیز به این موضوع دامن می زند. شب های روشن را نمی توان شاهکار داستایوفسکی دانست چون هرگز عمق و گستردگی «ابله» و «جنایت و مکافات» را ندارد. در «شب های روشن» نیز داستایوفسکی با قدرت به بیان درونیات، افکار و زوایای تاریک زندگی افراد می پردازد. این قدرت چنان است که تمامی شخصیت های داستان، آشنا به نظر می رسند.

 

خلاصه داستان کتاب:

مانند خیلی از داستان های داستایوفسکی، شب های روشن داستان یک راوی اول شخص بی نام و نشان است که در شهر زندگی می کند و از تنهایی و این که توانایی متوقف کردن افکار خود را ندارد، رنج می برد. این شخصیت نمونه اولیه یک خیال باف دائمی ست. او در ذهن خود زندگی می کند، در حالی که خیال می کند پیرمردی که همیشه از کنارش رد می شود اما هرگز حرف نمی زند یا خانه ها، دوستان او هستند. این داستان به شش بخش تقسیم می شود.

 

شب اول

کتاب با نقل قولی از شعر گل نوشته­ی ایوان تورگنیف آغاز می شود:

و آیا این نقشی بود که سرنوشت برایش برگزیده بود

تنها لحظه ای در زندگی او

تا به قلب تو نزدیک باشد؟

یا این که طالعش از نخست این بود

تا بزید تنها دمی گذرا را

در همسایگی دل تو

 

راوی تجربه هایش از قدم زدن در خیابان های سن پترزبورگ را توصیف می کند. عاشق شهر در شب است، زیرا در شب احساس آرامش می کند. او هنگام روز احساس راحتی نمی کند زیرا همه کسانی که عادت به دیدنشان در روز داشت دیگر نبودند. همه احساساتش از آن جا نشأت می گرفت. اگر آنها شاد بودند، او شاد بود. اگر آنها اندوهگین بودند، او نیز اندوهگین می شد. هنگامی که چهره های جدید میدید احساس تنهایی می کرد. شخصیت اصلی همچنین خانه ها را می شناخت. هنگامی که در خیابان قدم می زد آن ها با او سخن می گفتند و برایش می گفتند چگونه نوسازی می شوند، با رنگ جدید دوباره نقاشی می شوند یا تخریب می شوند. شخصیت اصلی به تنهایی در یک آپارتمان کوچک در سن پترزبورگ زندگی می کند و فقط خدمتکار مسن و غیر اجتماعی اش ماترونا را دارد که با او مصاحبت کند. او به بیان رابطه اش با دختری جوان به نام ناستنکا (مصغر محبت آمیز آناستازیا) می پردازد. نخستین بار او را را درحالی که به نرده ای تکیه داده و می گرید می بیند. نگران می شود و پیش خود می اندیشد که آیا برود از او بپرسد مشکل چیست یا نه، اما سرانجام خود را وادار می کند تا به قدم زدن ادامه دهد. چیزی خاص در آن دختر وجود دارد که کنجکاوی راوی رل برمی انگیزد.سرانجام زمانی که صدای جیغ زدن او را می شنود مداخله می کند و او از دست مردی که آزارش می دهد نجات می دهد. شخصیت اصلی خجالت می کشد و زمانی که او بازویش را می گیرد شروع به لرزیدن می کند. او توضیح می دهد که تنهاست و هرگز زنی را نشناخته است. ناستنکا به او اطمینان می دهد که بانوان، خجول بودن را دوست دارند و او نیز خوشش می آید. او برای ناستنکا تعریف می کند که چگونه روزانه چند دقیقه را صرف این رویا در باره دختری می کند که تنها دو کلمه با او سخن بگوید، دختری که او را منزجر نخواهد کرد و هنگامی که می آید او را مسخره نخواهد کرد. او توضیح می دهد که چگونه به این می اندیشد که با دختری خجولانه، بااحترام و مشتاقانه سخن بگوید؛ بگوید که در تنهایی دارد می میرد و این که چگونه هیچ شانسی برای این که دختری را از آن خود کند ندارد. او به ناستنکا می گوید که وظیفه یک دختر اینست که شخصی مثل او چنین خجول و بی اقبال را بی ادبانه پس بزند و مسخره کند. هنگامی که به خانه ناستنکا می رسند، شخصیت اصلی می پرسد که آیا دوباره او را خواهد دید و پیش از آن که دختر بتواند پاسخ دهد اضافه می کند به هر حال او فردا شب به همان مکانی که ملاقات کردند خواهد رفت تا این یگانه خاطره خوش در زندگی تنهایش را زنده کند. ناستنکا قبول می کند. او با بیان این که نمی تواند مانع آمدن دختر شود، اضافه می کند در هر حال خودش باید آن جا باشد. آن دختر به او داستان خود را خواهد گفت و با او خواهد بود، به شرطی که منتهی به رابطه عاشقانه نشود. او نیز به تنهایی راوی است.

 

شب دوم

در ملاقات دومشان ناستنکا خودش را به راوی معرفی می کند و آن دو با هم دوست می شوند. ناستنکا اظهار تعجب می کند، چرا که هرچه فکر می کند میبیند چیزی از او نمی دانسته، او پاسخ می دهد که او هیچ داستانی ندارد زیرا همه عمرش را کاملاً تنها سپری کرده. وقتی ناستنکا به او فشار می آورد تا در این باره ادامه بدهد، واژه خیال باف که شخصیت اصلی خودش را ازآن دسته میداند به میان می آید. شخصیت اصلی در تعریف "خیال باف" می گوید که "خیال باف" – اگر تعریف دقیقی بخواهید – یک انسان نیست بلکه موجودی میانی است. دریک پیش گفتار که مشابه یک سخنرانی در "یادداشت های زیرزمین"، راوی در سخنانی بسیار طولانی اشتیاقش را برای مصاحبت بیان می کند تا آن جا که ناستنکا به زبان آمده می گوید: "به گونه ای حرف میزنی که انگار داری از روی یک کتاب می خوانی". او شروع به تعریف داستان خودش به صورت سوم شخص می کند و خودش را "قهرمان" می نامد. این "قهرمان" هنگامی که همه کار ها به پایان می رسد و مردم شروع به پیاده روی و گردش می کنند شاد است. او هنگامی که به شعر " الهه هوس" اشاره می کند از واسیلی ژوکفسکی نقل قول می کند. او در این زمان همه گونه رویایی می بیند. از دوست شدن با شاعر ها تا داشتن جایی در زمستان با دختری در کنارش . او می گوید که بی روحی زندگی روزمره مردم را می کشد در حالی که او می تواند زندگی اش را به هرشکلی که بخواهد در رویاهایش در آورد. در پایان سخنان برانگیزنده اش ناستنکا همدردانه به او اطمینان می دهد که اومی تواند دوستش باشد.

 

داستان ناستنکا

ناستنکا در بخش سوم داستانش را برای راوی تعریف می کند. او با مادربزرگ سختگیرش که اورا بسیار حفاظت شده بار آورده بود زندگی می کرد. از آن جایی که پانسیون مادربزرگش بسیار کوچک بود آن ها بخشی از خانه را اجاره داده بودن تا درآمدی به دست آورند. هنگامی که مستاجر پیشین می میرد علی رغم خواست مادربزرگش با مردی جوانتر، نزدیک به سن و سال ناستنکا جایگزین می شود. مرد جوان یک رابطه خاموش با ناستنکا آغاز می کند، اغلب کتابی کتابی به او می دهد تا بلکه او عادت کتابخوانی را در خود گسترش دهد. در نتیجه او به کتاب های سر والتر اسکات والکساندر پوشکین علاقه مند می شود . یک روز مرد جوان او و مادربزرگش را به تئاتری که در آن نمایش " آرایشگر سِویل " اجرا می شود دعوت می کند. در شبی که مستاجر جوان قرار است از سن پترزبورگ را به قصد مسکو ترک کند، ناستنکا از دست مادربزرگش فرار می کند و او را ترغیب می کند که با او ازدواج کند. او با گفتن این که به اندازه کافی پول ندارد تا از هردویشان حمایت کند ازدواج آنی را رد می کند اما به ناستنکا اطمینان می دهد که دقیقاً یک سال دیگر برای او بر خواهد گشت، ناستنکا پس از گفت این داستانش را به پایان می برد و می گوید که یک سال مدت گذشته است و او حتی یک نامه هم در این مدت برای او نفرستاده است.

 

شب سوم

راوی اندک اندک متوجه می شود که علی رغم تاکیدش بر این که دوستی آن ها افلاطونی باقی می ماند، او بی اختیار عاشق ناستنکا شده است. ولی او با این حال، با نوشتن نامه ای و فرستادن آن به معشوق ناستنکا و پنهان کردن احساساتش نسبت به ناستنکا به او کمک می کند. آن ها به انتظار نامه یا پیدا شدن او می نشینند؛ اما با گذر زمان ناستنکا از غیبت او بی قرار می شود . او خود را با دوستی راوی تسکین میدهد، بی آن که از عمق احساسات او نسبت به خود آگاه باشد، او می گوید که "من عاشق تو هستم از آن جا که عاشق من نشده ای..." . راوی که از طبیعت یک طرفه عشقش نسبت به او رنج می برد، متوجه می شود که همزمان، ناخودآگاه با او احساس غریبگی می کند.

 

شب چهارم

ناستنکا با این که می داند معشوقش در سن پترزبورگ است از غیبت او و جواب نامه اش مایوس می شود. راوی به تسلی دادن او ادامه می دهد، ناستنکا بسیار قدردان است و این باعث می شود راوی عزم خودش را می شکند و عشقش به ناستنکا را اعتراف می کند. ناستنکا در ابتدا سردرگم است، راوی که متوجه می شود دیگر نمی توانند مانند گذشته به دوستیشان ادامه دهند، پافشاری می کند که دیگر او را نبیند . ناستنکا اما اصرار می کند که او بماند. آن ها مشغول قدم زدن می شوند و ناستنکا می گوید که شاید روزی رابطه آن ها بتواند رنگ و بوی عاشقانه بگیرد ولی او آشکارا دوستی راوی را در زندگی اش می خواهد. راوی با این چشم انداز امیدوار می شود تا این که در طی قدم زدنشان از کنار مرد جوانی می گذرند که می ایستد و آن ها را صدا می زند. معلوم می شود که او معشوق ناستنکاست و ناستنکا به آغوش او می پرد. ناستنکا عجالتاً بر می گردد و راوی را می بوسد، اما سپس در طول شب با عشقش به قدم زدن می پردازد و راوی را تنها و شکسته قلب رها می کند.

 

صبح

"شب های من با صبحی به پایان رسیدند. هوا وحشتناک بود . قطره های باران به طرز غم انگیزی بر شیشه پنجره ام ضربه می زدند" بخش پایانی تنها شامل یک پس گفتار خلاصه است که به نقل نامه ای که ناستنکا به راوی می نویسد و در آن از او به خاطر آزار او معذرت خواهی می کند و اصرار می کند که همیشه قدردان دوستی او خواهد بود . ناستنکا همچنین اشاره می کند که کمتر از یک هفته دیگر ازدواج می کند و امیدوار است که او در آن شرکت کند. هنگامی که راوی نامه را می خواند به گریه می افتد . رشته افکار راوی را ماتریونا، خدمتکارش، با گفتن این که پاک کردن تار عنکبوت ها تمام شده پاره می کند . راوی متوجه می شود که هرگز ماتریونا را به چشم یک پیرزن ندیده است . او بسیار پیر تر از همیشه به نظر می رسد . راوی به صورت خلاصه به این می اندیشد که آیا آینده اش همیشه بدون همدم و عشق خواهد بود . با این حال او مایوس نمی شود : " ولی این که من هرگز نسبت به تو احساس نفرت کنم، ناستنکا! که من سایه ای تاریک بر شادمانی روشن و آرام تو بیندازم! که من دانه ای از آن شکوفه های ظریفی که بر موهای تیره ات گذاری هنگامی که با او در محراب قدم زنی را بشکنم! آه نه... هرگز هرگز! آسمانت همیشه صاف باد، لبخند عزیزت همیشه روشن و خرسند باد و همیشه خوشبخت باشی به شکرانه آن لحظه رحمت و شادمانی که به دیگر قلب تنها و قدرشناسی دادی ... خدای من، تنها یک لحظه رحمت؟ آیا چنین لحظه ای تمام عمر مردی را کافی نیست؟

 

بخش ­هایی از متن کتاب:

می دانم، ناستنکا، می دانم و حالا بیش از همیشه می دانم که بهترین سال های زندگی ام را ضایع کرده ام. حالا که کنار شما نشسته ام و با شما حرف می زنم و به آینده فکر می کنم می ترسم، زیرا که در آینده باز تنها می شوم. باز همان حرمان اسا و همان زندان و همان زندگی بی حاصل. و جایی که من در بیداری در کنار شما این قدر شیرین کام بوده ام دیگر به چه رویایی می توانم دل خوش کنم؟ آه، خوشبخت باشید دوشیزه نازنین، که مرا از همان اول طرد نکردید و من می توانم بگویم دست کم دو شب از عمرم را به راستی زنده بوده ام.

 

همین حالا شروع کنید و داستان زندگی تان را بگویید.

من دستپاچه شدم و با تعجب گفتم: داستان زندگی ام؟ چه داستانی؟ کی به شما گفت که زندگی من داستانی دارد؟

من هیچ داستانی ندارم که…
حرفم را برید که: چطور زندگی تان داستانی ندارد؟ پس چجور زندگی کرده اید؟
چطور ندارد! بی داستان! همینطور! به قول معروف دیمی! تک و تنها! مطلقاً تنها! شما می فهمید تنها یعنی چه؟

 

 

نظرات منتقدین کتاب:

 نام این کتاب تضاد جالبى از تاریکى و روشنایى است اما تعابیر جالب ترى نیز در دل آن نهفته است. اول اینکه در تابستان پترزبورگ شب تا صبح هوا روشن مى ماند و این پدیده را شب سفید مى نامند و به تعبیرى دیگر شب بى خوابى هم هست.

نویسنده با زکاوت خاصى از همان ابتدا خواننده را مخاطب خود قرار مى دهد تا به خوبى به کلماتش گوش بسپارد.

راوى جوانى است رویاپرداز که داستایوفسکی به خوبى از کلمات براى نشان دادن حجم تنهاییش استفاده مى کند.

شب هاى روشن قصه دو دلداده است، هر کدام قصه خودشان را روایت مى کنند و در کنار هم داستان عاشقانه دیگرى روایت مى شود.

زبان نویسنده کاملاً رسا و گیراست. و ترجمه خوب سروش حبیبى به انتقال مفاهیم کمک شایانى کرده است. مى توان ساعت ها نشست و بلند بلند خواند و از خواندنش لذت برد.

داستان شب هاى روشن، جادوى عشق جوانى را در پرده اى از دلدادگى و ساده دلى به خوبى نشان مى دهد. عاشق همیشه به امید وصال است اما نمی توان غمش را نادیده گرفت با این حال حس آن لحظه ها به تمام رنج هاى پیش و پسش مى ارزد.

 

 

حکمی کم و بیش شناخته شده اما عجیب در فلسفه رایج است: برای درک درست یک پدیده تنها راه درست وارد شدن از نمونه های استثنایی آن است. از این نظر احتمالا تنها راه شناخت درست دنیای داستایوفسکی نه ورود از طریق رمانهای چهار گانه بزرگ او (“ابله”، “جنایت و مکافات”، “شیاطین” و “برادران کارامازوف”) که بعضاً با انجیل های چهارگانه قیاس شده اند و نه حتی ورود از طریق “یادداشت های زیررمینی” یا “خاطرات خانه اموات” که دقیقا ورود از طریق داستان نه چندان طولانی “شب های روشن” است. داستانی از روزگار جوانی نویسنده بزرگ روس که خارج از روال همیشگی کارهای او نوشته شده است. به دور از سایه سنگین تباهی که بر بیشتر نوشته های بعدی داستایوفسکی حرف اول را می زند، به دور از دغدغه های اجتماعی یا به میان کشیدن پای گروه های اجتماعی و سیاسی و روشنفکران و … داستانی درباره عشق و طبیعت انسانی؛ داستانی درباره جوهره حقیقی رمان های بزرگ داستایوفسکی بدون پیرایه هایی که نویسنده بعدها به آنها افزود.

 

 

 

زبان فارسی
نویسنده/نویسندگان فیودور داستایفسکی
مترجم سروش حبیبی
ناشر ماهی
سال انتشار 1396
نوبت چاپ بیست و سوم
سایز (قطع یا اندازه) جیبی
تعداد صفحات 112 صفحه
وزن 80 گرم
شابک 9789642090839
جلد شومیز
رتبه 
1397-01-07

کتاب شبهای روشن

واقعا داستایوسکی استاده توصیف کردن احساسات درونی آدمیست...همیشه در تعجبم چطور انقدر زیبا همه ی نیازهای یک داستان شاهکار رو با هم در کتابهاش بکار برده

بررسی خود را بنویسید!

نوشتن دیدگاه

شب‌های روشن

شب‌های روشن

«شب‌های روشن» داستان کوتاهی نوشته فیودور داستایفسکی است که در سال ۱۸۴۸، در ابتدای کار نویسنده نوشته شده‌است. مانند خیلی از داستان‌های داستایفسکی، شب‌های روشن داستان یک راوی اول شخص بی‌نام و نشان است که در شهر زندگی می‌کند و از تنهایی و این که توانایی متوقف کردن افکار خود را ندارد، رنج می‌برد.

محصولات مرتبط

کتاب تابستان آن سال، کتابی فوق العاده زیبا درباره مردی به نام جک می باشد که بیمار و در انتظار مرگ است اما ناگهان همه چیز تغییر کرده و همسرش به جای او می میرد.

25,000 تومان
مشاهده سریع

رمان «اولین تماس تلفنی از بهشت» اثر میچ البوم، حاوی روایت هایی از بهشت و معجزه است. در این داستان، تلفن تعدادی از ساکنان شهری کوچک زنگ می خورد و آن سوی خط کسانی هستند که با صدای واقعی قبل از مرگشان اعلام می کنند که هم اینک در بهشت هستند.

25,000 تومان
مشاهده سریع

کتاب «پیش از آن که بخوابم» درمورد زنی است که در اثر یک سانحه حافظه اش دچار مشکل شده است و هر روز صبح همه اتفاقات رخ داده پیش از خواب را فراموش می کند.

30,000 تومان
مشاهده سریع

رمان «ادیپ در جاده» درمورد شخصیتی به نام اُدیپ است که نادانسته پدرش را کشته و در ناآگاهیِ محض با مادر خود وصلت کرده است، پس از برملاشدنِ حقیقت، چشمانِ خود را كور می کند و قدم در جاده ای می گذارد که از پایانش هیچ نمی داند.

21,000 تومان
مشاهده سریع

روایت داستان «زندگی اسرارآمیز» خواننده را در جریان تلاش های لی لی برای شناخت خود و درک حقیقت مربوط به گذشته پرفراز و نشیبش قرار می دهد. اما او قبل از هر چیز، باید با حقیقت تلخی راجع به مادرش و مرگ اسرارآمیز او روبه رو شود.

25,000 تومان
مشاهده سریع

جز از کل در مورد پدر و پسری است که هر کدام از یک زاویه خاص و متفاوت با عامه مردم به زندگی و اتفاقات آن نگاه می کنند. پدر با باورهای خاص و گاه عجیب خودش سعی می کند پسرش، جسپر را به بهترین شکل ممکن تربیت کند و به همین خاطر داستان زندگی خودش را از همان دوران کودکی برای او تعریف می کند.

52,000 تومان
مشاهده سریع

رمان پاییز فصل آخر سال است از حال و هوای زنانی می‌گوید که در دوراهی‌های زندگی دست و پا می‌زنند و به دنبال راهی برای خلاصی از گذشته و آینده، دوباره شاد زیستن یا کنار گذاشتن رویاها و با واقعیت زندگی ‌کردن هستند.

18,000 تومان
مشاهده سریع

ریگ روان جدیدترین اثر استیو تولتز پس از رمان تحسین شده جزء از کل است. تولتز در مصاحبه ای گفته جزء از کل را درباره ترس از مرگ نوشته و ریگ روان را درباره ترس از زندگی.

35,000 تومان
مشاهده سریع

هاینریش بل، برنده نوبل ادبیات، در رمان عقاید یک دلقک، به خوبی توانسته شرایط کشورش در زمان هیتلر را از نظر تاریخی، اجتماعی، سیاسی و … برای خواننده ترسیم کند و با کمک کاراکتر هانس، مردی افسرده که ماسک بر چهره زده و به دنبال سرنوشت مبهمی به خانه اش بازگشته است، شرایط را برای خواننده ملموس می سازد.

30,000 تومان
مشاهده سریع

عامه پسند رمانی است که مي توان آن را در رده ادبيات پليسي به شمار آورد، اما در این اثر هيچ جنايتي اتفاق نمي افتد و در عین حال دارای طنزهای زیادی هم می باشد.

17,500 تومان
مشاهده سریع

کتاب بهترین شکل ممکن مجموعه ای است شامل ۶ داستان که هر کدام از داستان ها در یکی از شهرهای شیراز، تهران، مشهد، اهواز، اصفهان و بندر انزلی اتفاق می افتد.

10,000 تومان
مشاهده سریع

بکمن در رمان تراژیک - کمیک مردی به نام اوه، احساس هایی مثل عشق و نفرت را به زیبایی به تصویر می کشد و انسان و جامعه مدرن را در لفاف طنزی شیرین و جذاب نقد می کند.

25,000 تومان
مشاهده سریع

جای خالی سلوچ، بعد از کلیدر، قویترین اثر دولت آبادی می باشد. این رمان، داستاني است كه بر اساس تقليدي نزديك به واقعيت از آدمي و عادات و حالات بشري نوشته شده باشد و به نحوي از آن جا شالوده جامعه را در خود تصوير و منعكس كند.

36,000 تومان
مشاهده سریع

«سه قصه» از چهار داستان به نام های «بالشی پُر از پَر سفید»، «خروس سفید»، «ماه بر پیشانی» و «سرگذشت فنچ ها» تشکیل شده و پوریا علمی، طنزپرداز مطرح کشورمان مقدمه آن را نوشته است.

7,500 تومان
مشاهده سریع

رفتیم بیرون سیگار بکشیم هفده سال طول کشید شامل نه داستان از هفت نویسنده معاصر روس است که در ابتدای هر داستان یک صفحه به شرح حال و فعالیت های نویسنده اختصاص داده شده است.

16,000 تومان
مشاهده سریع

کتاب اسکارلت دهه شصت مجموعه شعری از سجاد افشاریان است. اشعاری که عموماً روحی عاشقانه در آنها دیده می شود.

16,000 تومان
مشاهده سریع

کتاب «مردم در سیاست ایران» نوشته یرواند آبراهامیان، شامل ۵ مقاله از این تاریخ نگار است. موضوع محوری پژوهش های این کتاب، تغییرات و تحولاتی است که نه از گذر گفت وگوها و بده بستان های سیاستمداران حرفه ای پشت درهای بسته، بلکه به واسطه حضور مردم در خیابان یا همبستگی اصناف و جمعیت ها برای رسیدن به خواست هایی جمعی به دست آمده است.

16,000 تومان
مشاهده سریع

فرار از اردوگاه 14 روایت مستندی است از زندگی در یکی از مخوف ترین و امنیتی ترین اردوگاه های زندانیان سیاسی در کره شمالی.

18,000 تومان
مشاهده سریع

ماجرای کتاب برادران سیسترز درباره زندگی دو برادر به نام های ایلای (راوی ماجرا) و چارلی با نام خانوادگی سیسترز است که به عنوان دو آدم کش، شهرت زیادی دارند.

24,000 تومان
مشاهده سریع

رمان غول مدفون یکی از رمان‌های محبوب نوبلیست ژاپنی یعنی «ایشی گورو» است. این کتاب حکایتِ زندگیِ زوجی است در میان مردمی که چیزی از گذشته خود به یاد نمی آورند. خود آنها هم تنها یادشان می آید که زمانی پسری داشته اند و می دانند که به جست و جوی او باید پا در راهِ سفری سحرآمیز گذاشت.

26,000 تومان
مشاهده سریع

ایده محوری «ابله» همان طور که خود «داستایوفسکی» در یک نامه نوشته، «ارائه تصویر کامل از یک انسان زیبا» است. پرنس «میشکین» ابله مقدس روسی و از تبار «دون کیشوت» است، یک نوع مسیح در جهانی غیرمسیحی.

70,000 تومان
مشاهده سریع

رمان «خانه لهستانی ها» نوشته مرجان شیر محمدی است، هر چند که بیشتر او به عنوان یک بازیگر شناخته می شود، اما نویسنده ای است با چند داستان و رمان که بعضاً آثارش با تحسین اهالی ادبیات وهمین طور اقبال مخاطبان مواجه شده است.

19,000 تومان
مشاهده سریع

از دو که حرف می زنم از چه حرف می زنم نوشته هاروکی موراکامی در واقع خاطرات مرتبط با دوندگی هاروکی موراکامی و نقش آن در نویسندگی و زندگی حرفه ای وی است.

15,000 تومان
مشاهده سریع

کتاب مو قرمز اثر اورهان پاموک نویسنده نامدار ترک و برنده جایزه نوبل ادبیات است. پاموک در این رمان با خلاقیتی که دارد افسانه ها و اسطوره ها را با واقعیت پیوند می دهد و ماجرایی جذاب با پایانی غافل گیر کننده و فراموش نشدنی می آفریند.

25,000 تومان
مشاهده سریع

کتاب دختر پرتقالی نوشته یاستین گردر نویسنده مشهور نروژی است. یاستین گردر رمان دختر پرتقالی را دو سال بعد از نگارش رمان «مرد داستان فروش» منتشر کرد. حال و هوای رمان «دختر پرتقالی» تشکیل شده از یک داستان کلی با روایت هایی گوناگون، حول محور پرسش های فلسفی فراوان. اثری نسبتاً خوب با دیالوگ های تأثیر برانگیز است. 

12,000 تومان
مشاهده سریع

کتاب افشاگر گریشام چندین هفته پرفروش‌ترین کتاب در زمینه ادبیات داستانی بوده است. نیویورک تایمز در مطلب خود کتاب «افشاگر / The Whistler»‌ را نسبت به کتاب پیشین این نویسنده «وکیل دغل / Rogue Lawyer» گام بلندی به جلو دانست.

30,000 تومان
مشاهده سریع

کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد یکی از معروف ترین کتاب های دهه هشتاد است. این رمان از هنگام انتشار تاکنون بسیار مورد استقبال مخاطبین قرار گرفته است، به گونه ای که تاکنون به چاپ هفتادم رسیده است. بیشتر مخاطبان داستان معاصر فارسی این کتاب را خوانده اند. فرانکلین لوئیس ترجمه انگلیسی این کتاب را با عنوانThings We Left Unsaidدر سال ۲۰۱۲ منتشر...

22,500 تومان
مشاهده سریع

کتاب عادت می کنیم اثر زویا پیرزاد یکی از پرفروش ترین رمان های حال حاضر محسوب می شود. این رمان برشی از زندگی سه زن ایرانی، دختر و مادر و مادربزرگ در تهران دهه ی 80 شمسی است. دختر درگیر مسائل و خواسته های نسل خود است، مادربزرگ هنوز غرق در گذشته ای است که کمابیش ساخته و پرداخته ی ذهن راوی قصه آرزوست.

19,900 تومان
مشاهده سریع

بالا